نگاهي به « شوراي اسلامي شدن دانشگاهها و مراكز آموزشي شوراي عالي انقلاب فرهنگي » دانشگاه يك كشورى اگر اصلاح شود، آن كشور اصلاح مىشود. امام خميني(قدّس سرّه)
نهاد دانشگاه در هر جامعهاي سهكاركرد عمده توليد علم، آموزش متخصص و جامعهپذيري و تربيت فرهنگي- اجتماعي مخاطبين را برعهده دارد و مشخص است كه اصول حاكم بر اين سه كاركرد مذكور متأثر از مباني و ارزشهاي هر جامعه ميباشد. مروري بر نسبت دانشگاههاي موجود غرب با مباني و ارزشهاي دنياي غرب مطلب مذكور را تأييد ميكند . بعد از رنسانس كه مباني تفكر مدرن بنيانگذارده شده و گسترش اجتماعي مييابد علم جديد (science) متولد گشته و نهاد دانشگاه به معناي جديد و امروزي شكل ميگيرد و نهادهاي علمي-آموزشيِ سنتي اروپا با دگرگوني اساسي در حوزه مباني و روش و موضوع و غايت، به نهاد امروزي دانشگاه تحول مييابند. پرواضح است كه دانشگاههاي موجود غرب كه بر مبناي انديشه و فرهنگ مدرن بنيان يافتهاند فرآيند علمورزي و آموزشي و فرهنگيشان در راستاي بسط و توسعه فرهنگ و تمدن مدرن است. فلذا استفاده از مولفه هاي آن در جامعه اي ديگر كه مباني و ارزشهاي متفاوتي را دنبال ميكند به تامل و دقت بيشتري نياز دارد. گذشته از اختلافات انديشه مدرن با جهانبيني اسلامي، فرآيندي كه در علمورزي نوين انجام پذيرفته، انحصار منابع معرفت به "تجربه" و انكار منابع معرفتي "وحي" و "عقل" و "شهود" ميباشد. در حاليكه در جهانبيني اسلامي، منابع چهارگانه معرفت (عقل، تجربه، شهود و وحي) به صورتي هماهنگ به شناخت عالم و توليد علم ميپردازند. با وقوع انقلاب اسلامي ايران گرايشي جدي در بدنه جامعه خصوصا در فضاي نخبگان دانشگاهي و حوزوي نسبت به احياي دين در تمام ساحتهاي زيست بشري ايجاد گرديد و متعاقبا اضطرار به قوه عاقلهاي براي توليد نرمافزار جهت بسط و تحقق اصول و ارزشهاي ديني در حوزة حكومت و ابعاد مختلف جامعه و همچنين رقابت با مباني و ارزشهاي دنياي مدرن بيش از پيش احساس شد. فاز اول جريان "انقلاب فرهنگي" هم تلاشي بود كه توسط دانشگاهيان مسلمان و انقلابي جهت متحول نمودن دانشگاهها به سمت "دانشگاه مطلوب" يعني "مجموعه اي علمي، آموزشي و فرهنگي كه در ذيل مباني و ارزشهاي اسلامي اقدام به علم ورزي، آموزش و زيست نموده و براي پيشبرد انقلاب اسلامي و احياي دين در دنياي جديد اقدام به توليد علم و تربيت متخصص مي نمايد" انجام گرديد كه متاسفانه تداوم نيافت و در فاز دوم جريان انقلاب فرهنگي به برخوردهاي سياسي، مديريتي با اساتيد و دانشجويان مخالف با نظام تنزل يافت. بحث "وحدت حوزه و دانشگاه" و همچنين "اسلامي شدن دانشگاهها" و متعاقباً "جنبش نرمافزاري" و "كرسيهاي نظريهپردازي" را هم ميتوان ادامه گفتمان انقلاب اسلامي و احياگري ديني در حوزه انديشه ورزي و علم و آموزش در نظر گرفت. در دهه هفتاد به دليل نياز بيش از پيش كشور به سازندگي و رشد و متعاقباً لزوم اصلاح و بهينه كردن مباني، اهداف و كاركردهاي دانشگاههاي كشور، با تأكيدات مقام معظم رهبري "ستاد اسلامي شدن دانشگاهها" در وزارت علوم، تحقيقات و فناوري تشكيل گرديد و سپس در سال 76 با تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي به "شوراي اسلامي شدن دانشگاهها و مراكز آموزشي"، به عنوان يكي از شوراهاي اقماري شوراي عالي تغيير و ارتقاء يافت.
دبيرخانه شوراي اسلامي شدن دانشگاهها و مراكز آموزشي |
|